تحقيقي از : محبوب زوار
« براي شناخت هر جامعه اي ، موقيت زيستي و تأثيرات محيط در روند تكامل حياتي آنان اهميت زيادي دارد ، زيرا دانشمندان جامعه شناس از ديرباز عدم رشد تمدن و پيشرفت انسانها را در بعضي از جوامع عقب مانده تنها به شرايط جغرافيايي و اقليمي آنان وابسته دانسته اند.
گروهي معتقدند كه محيط طبيعي انسان و خصوصيات نژادي شرايط زندگي اجتماعي را تعيين مي كند . ايل قشقايي هم همچون ديگر گروهها از تاثير عوامل طبيعي بر كنار نبوده و از اين قاعده مستثني نيست . محيط طبيعي و تحولات فكري مردم قشقايي به خوبي توانسته به شهر نشيني و تمدن آنها كمك كند ، اما موقعيت شغلي و نوع خاص زندگي به شباني عادتشان داده ، اگر چه عده اي به شهرها مهاجرت كرده اند ، اما اكثريت هنوز به صورت چادرنشيني زندگي مي كنند و در كوچ دائم هستند .
انسان هر چه ابتدائي تر باشد ، بيشتر مي تواند عناصر محيط طبيعي را در خود منعكس سازد . كوهستانهاي سرسبز و دشت هاي وسيع ، گروههايي را به دامداري كشانده و موقعيت شغلي و راه امرار معاش زندگي پرتحرك شباني را برايشان به وجود آورده كه نتيجه اش مردان خشن ، جنگي ، دايره هاي سركوبگرانه و اخلاقيات خاص است .
بر طبق يك اصول كلي ، ابزار كار و وسائل زندگي مستقيماً با مشخصات محيط زيست رابطه دارد ، به طوريكه مردم كوهستان در غار ، و مردم جنگل در پناه درختان و مردم سيار ايل قشقايي در زير سيه چادرهاي سياه و بر حسب منابعي كه در دست دارند زندگي مي كنند و ابزار زندگي را مي سازند .
پيوستن عده اي از مردم ايلات به شهرها و پيشرفت آنان در زمينه هاي مختلف علمي و تغيير خصوصيات اخلاقي آنها نشان مي دهد كه رابطه انسان و محيط طبيعي اش كاملاً منطقي است و چه بسا دو يا چند قبيله و نژاد مختلف در يك نقطه جغرافيايي زندگي مي كنند ولي رفتار اجتماعي آنان متعادل و يكنواخت است.
معمولاً طبيعت ، نيروهاي خود را به انسان تقديم مي كند ولي هر جامعه اي موافق فكر و فرهنگ خود از اين نيروها بهره مي گيرد ؛ اينكه چرا اكثريت مردم اين قشقايي از خانه بدوشي دست بر دار نيستند ، امري است كه تا حدودي به فرهنگ فكري و اوضاع اقتصادي زندگي شباني آنان بستگي دارد . در اين مورد طبق تحقيقات و بررسيها حدود 80% مردم ايل نمي دانند وقتي به شهر رفتند از نظر مادي و امرار معاش ، چه كاري بايد انجام دهند ، زيرا خود مي دانند در حرفه ها و مشاغل شهري و تكنيك و فنون جديد مهارت ندارند و 20 % بقيه آنقدر دچار فقر فرهنگي هستند كه فكر مي كنند هدف خلقت آنان فقط حركت و كوچ و رنج و زحمت و اين نوع زندگي بوده است .
ظاهراً مردم شهر نشين فكر مي كنند عشاير سيار در يك محيط طبيعي باز و آزاد و پر از نعمات زندگي مي نمايند ، اما واقعيت چيز ديگري است . فقط عده قليلي از نظر غذا و بهداشت ممكن است مشكلي نداشته باشند ، بقيه بر طبق اصل جبر طبيعت و سرنوشت تاريخي آن كوچ دائم را با تمام مشكلات و كمبودهاي آن برگزيده اند.
كوهپايه هاي جنوبي زاگرس و جلگه هاي همجوار آن تا دشت هاي شمالي فارس و دامنه هاي زرد كوه در مسيري كه حدود 600 كيلومتر مسافت دارد ، ساليانه دوبار توسط اين كاروان بزرگ يعني چادرنشينان قشقائي پيموده مي شود و گاه بنابر موقعيت جوي اين فاصله تا دوبرابر افزايش مي يابد . ذكر چگونگي كوچ و مناظر طبيعي اين مسافت طولاني ، جالب توجه است ، زيرا اين مناظر و چشم اندازهاي كوهستاني و دره هاي صعب العبور ، در طرز زندگي و اخلاق مردم و اوضاع اقتصادي ايل اثرات فراواني داشته و دارد .
ايل قشقائي كه قوم ابتدائي و عقب مانده اي است ، در سرزمين هاي خشك جنوب به اقتضاي فرهنگ ساده خود و مطابق با خصوصيات محيطي خويش زندگي مي كند ، طي صدها سال تغيير قابلي نكرده و هنوز هم براي تامين خوراك دام تمامي سال در كوچ است و از چهارپايان براي حمل و نقل استفاده مي كند ، چادرهاي ساده قديمي هنوز خانه و آشيانه
مردم ايل است و قوانين خاصي كه براي خود داشته اند هنوز جاري است .
وقتي تاريخ تكامل اجتماعي آنان را بررسي كنيم ، مي بينيم كه بايستي حداقل نوع دامداري سيار آنها تغيير كرده باشد ، زيرا آنان ، بخوبي قادر بودند زمين هاي مسير خود را در اختيار بگيرند و يا با قيمت مناسب خريداري نمايند . اما جز معدودي انگشت شمار ، بقيه حتي از مراتع طبيعي هم محرومند .
محروميت از فرهنگ اجتماعي و پيشرفت هاي اقتصادي موجب عقب ماندگي فكري و ذهني مي گردد ، چادر نشنينان قشقايي كه دچار ركود فكري هستند ، متجدد نيستند ولي بينش والا و روشنگري دارند ، كه تا حدي تحت تاثير احساسات است و انديشه احساسي بر تفكر عقلاني و منطقي ميچربد .
همانطوري كه انسان متمدن و متجدد تفاوت دارند ، هر جامعه دور از فرهنگ مادي را نمي توان بي تمدن خطاب كرد . هر جامعه متمدني ، ماشين ، برق ، اسلحه ، دارو ، دكتر و .... دارد ، ولي هر جامعه اي كه اينها را دارد متمدن نيست ، زيرا با تغيير وسايل زندگي و تجملات ، بينش ها عوض نمي شوند ، فقط ذوق انسان تغيير مي كند و به قول معلم شهيد دكتر علي شريعتي « متجدد بودن ، تغيير ظاهري وسايل زندگي است ، ولي متمدن بودن تغيير تفكر انسان است . »
قشقايي ها هيچگاه بدنبال تجدد نبوده اند ، زيرا اخلاق و روند زندگي آنها با اينگونه مسائل كاملاً مغايرت داشته است . »
قشقائيها از كجا به فارس آمده اند؟
« تاريخچه ايل قشقايي مبهم است و بدرستي معلوم نيست از چه زماني و از كجا و بر اثر چه عواملي به فارس كوچانده شده اند و نظريه هاي مختلفي در اين مورد وجود دارد.
ميرزا حسن فسائي در فارسنامه ناصري مي نويسد : « قشقائيها گروهي فراري و از گريختگان هستند كه واژه قاچ قايي ريشه كلمه قشقايي است . »
بارتولد محقق روسي قشقايي ها را صاحبان اسب يا گوسفند پيشاني سفيد (قشقا) مي داند .
برخي محققين هم كاشغر را مركز اوليه قشقاييها مي دانند و كاشغري يا قشقري به قشقايي تبديل شده .
گرهارد دوفر قشقاييها را همزمان با اتابكان سلغري مي داند .
ابرلينگ قشقاييها را يكي از طوايفي مي داند كه در پي هجوم غزنويان و سلجوقيان به خاورميانه آمده اند.
آنچه مسلم است مهاجرت قشقاييها از نواحي شمال يكباره انجام نشده و تيره هاي مختلف ترك زبان به تدريج و كم كم در فارس جايگزين شده اند .
قشقايي در حدود قرن دوازدهم ، تحت لواي جاني آقا قشقايي به صورت يك ايل واحد در بسياري نوشته ها و با اسناد معتبر ديده شده است . نظام ايلي در ميان قشقاييها در اواخر صفويه به وجود آمد . اولين گروه قشقايي در فارس ، فارسيدانها بوده اند كه ابوالقاسم بيگ بر عليه شاه عباس اول ، با يعقوب خان ذوالقدر همراه مي شوند اما اين قيام در هم شكسته و ابوالقاسم بيگ محكوم به مرگ مي شود .
قشقايي ها اصلاً ترك زبان هستند اما تعدادي از لرها و لك ها نيز با آنان آميخته شده اند كه از آن جمله است :
تيره هاي كروني ، بيگدلي ، گشتاسي در كشكولي بزرگ . تيره هاي فيلوند ، لر ، لك در كشكولي كوچك .
جامه بزرگي و فيلي در ايل عمله . تيره لك و وندا در ايل دره شوري .
ابيوردي «بلوردي » در طوايف كشكولي ، عمله و دره شوري . اينانلو در برخي طوايف . نفر در كشكولي كوچك و عمله . شاهي لو در طايفه عمله از افشار . قتلو از ايل افشار كرمان . عرب چرپانلو كه با شش بلوكي ادغام شده از اعراب . بيات از كردها . بولي و ددكه اي از آق قويونلوها. خلج كه از تركان غز هستند و در قرن چهاردهم پس از سلسله غزنويان پراكنده شده و قسمتي از آنها در خلجستان ساوه ماندگان شدند و گروهي در ايل قشقايي تحليل رفته قسمتي هم در منطقه قونقري و بوانات ماندند.
قشقائيها از لحاظ طبقات به :
× ايلخانان و بستگان آنها . كلانتران ، كدخدايان ، ريش سفيدان ، رؤساي بنكوها و تيره ها . – افراد عادي – رعاياي طوايف و تيره ها . – كارگران ، كولي ها ، غربت ها و چنگي ها تقسيم مي شوند .
قشقائي ها مردماني هنرمند و هنر شناس بوده و كارهاي هنري آنها سالهاست كه شهرت جهاني كسب كرده و به جرأت مي توان گفت قالي و گليم قشقايي رقيب و نظير ندارد.
لباس قشقائي نمونه اي از هنر ماندگار اين ايل است كه در نمايشگاه لباس كانادا مقام اول را به دست آورده است . محبوبيت اين لباس تا آنجاست كه پرچمداران سمينارها و اردوها به
جهت زيبايي و پوشش ، از اين لباس استفاده مي كنند .
دستبافتهاي قشقايي چندين بار در نمايشگاههاي جهاني رقباي خود را از ميدان خارج كرده است .
مسكن ساده ايلي كه مناسب زندگي كوچ نشيني است ، با دست تواناي زنان ايل ، با زيباترين و مقاوم ترين شكل از مواد اوليه دامي بافته مي شود .
هنر سواركاري و تيراندازي اين مردم سخت كوش در طول تاريخ زبانزد بوده است .
به طور كلي آثار زيبايي را مي توان به وسيله دو حس بينايي و شنوايي درك كرد كه اين آثار ( هنرها ) را به سه دسته تقسيم مي كنند :
1- هنرهاي تجسمي (بصري ) :
كه رنگها و شكلها را مي نمايد . مانند نقاشي ، خطاطي ، معماري كه قشقائيها به علت داشتن مساكن سيار نيازي به معماري و يا آشنايي با آن نداشته اند اما در هنر خطاطي و نقاشي گروهي كه موقعيت آنها از نظر اقتصادي و اجتماعي ايجاب مي كرد مهارت پيدا كردند .
2- هنرهاي سمعي :
كه اين هنرها به وسيله الحان و كلمات جلوه گر مي شوند و جنبه هاي تخيلي و ارزنده اي دارند . مانند موسيقي و شعر و سخنوري . مردم ايل با موسيقي بزرگ شده اند و موسيقي اصيل زبان دوم آنهاست . محيط باز و آرام طبيعت و نواهاي روح پرواز صداي چهچه پرندگان خوش الحان گرفته تا ني لبك چوپانان خلق و خوي شان را اينچنين پرورش داده است .
3- هنرهاي سمعي و بصري :
در اين هنرها زيبايي از يك طرف بوسيله الحان و كلمات و از طرف ديگر با رنگها و شكلها واقعيتهاي طبيعي نشان داده مي شوند كه اين هنرها از دو نوع ديگر قويتر و ارجح تر است . مانند رقص ، موزيك ، تئاتر ، سينما. »
تزئينات و زيورآلات ايل قشقايي
«در جامع كوچك ايل برخي هنرها ، از گذشته دور راه تحول و تكامل خود را پيموده و امروز نامي آشنا بر زبانهاست . اما در مواردي هم ممكن است بعضي از كارهاي دستي كوچك تحولي نداشته و يا به علت ورود مردم به جامعه متمدن امروزي و زندگي شهرنشيني دچار ركود شده باشد . از آن جمله است هنرهاي تزئيني ايلات . زيرا اين ساخته ها در زندگي ماشيني كمتر مورد استفاده است و با پيدايش ماشين تزئينات دستي كاربرد كمتري دارند و اغلب به علت دشواري در ساختن و پرداختن و وقت گير بودن آنها گران تمام مي شوند و چون گران هستندطرفداران كمتري دارند. از آنجا كه ماشين ها هميشه صنايع انبوه توليد مي كنند،.
اين ساخته ها مقرون به صرفه نيستند و مشتري زياد نخواهند داشت . در دنياي ماشيني امروز بالا رفتن تورم موجب شده كه به تزئينات سنتي كمتر توجه شود مگر در موارد استثنائي . هنرهاي تزئيني مردم ايل در حال حاضر به سبب گرفتاريهاي زندگي و مشكلات اقتصادي تقريباً به حالت ركود باقيمانده است .
دستكارهاي تزئيني مردم ايل قشقايي را مي توان چنين خلاصه كرد:
تزئينات مخصوص زنان
كه شامل : گردنبند مهلو ، گردنبند ميخك ، گردنبند مهره اي ، عنبردان ، قاب قرآن ، النگو و دستبند مهره اي ، گيسوبند ، بازوبند و آفتاب گردان .
تزئينات خردسالان
كه شامل : دعابند ، گل نمك ، مهره مار ، ناخن پلنگ ، صدف و طلسم .
تزئينات لباس زنان
كه شامل : لباس مخصوص بي بي ها ( دن) ، پولك دوزي ، منجوق دوزي ، حاشيه دوزي ، شرابه دوزي ، پليسه دوزي .
تزئينات مخصوص زنان
اين تزئينات شامل انواع گردنبندها ، دستبندها و ديگر لوازمي است كه براي زيبايي به كار مي برند :
گردنبند مهلو
مَهلو دانه بسيار معطر درختچه اي است در نواحي معتدل و سردسيري با رنگ سفيد يا شيري و كوچتر از دانه لوبيا كه حتي مرور زمان از بوي خوش آن نمي كاهد . زنان ايلات اين دانه ها را جمع آوري يا خريداري مي كنند و سپس آنها را سوراخ كرده، پس از خشك شدن گردنبند هاي جالب و زيبا درست مي كنند . جنبه هنري آن بيشتر به خاطر نوع رنگ آميزي آنها و رديف كردن دانه ها و تداخل رنگهاي آنهاست . براي ساخت گردنبند مهلو دانه ها را با دستجات بيست تايي از هر رنگ در 5 رشته ناهمگون كنار هم مي چينند و سپس همه نخها را از يك مهره عبور مي دهند. در سري بيست تايي بعدي جاي رنگها عوض مي شوند و معمولا نوع مهره ها را هم تغيير مي دهند . در وسط گردنبند هم پلاك يا سكه اي مي آويزند.
گردنبند ميخك
ميخك ، دانه خوشبوي درختچه اي است كه مانند مهلو بوي جذاب و جاوداني دارند . زنان هنرمند ايل اين دانه ها را به مدت چند ساعت در حنا مي خيسانند تا رنگ حنايي جالبي به خود بگيرد و بلافاصله آنها را سوراخ كرده نخهاي باريك و محكمي از آنها عبور داده ، مدتي
آويزان مي كنند تا خشك شود . سپس اين رشته ها را با شكل و طرح دلخواه به دستجات مساوي تقسيم و فواصل آن را با مهره هاي عقيق و يا سكه هاي طلا يا نقره تزئين مي كنند . گردنبندهاي مهلو و ميخك جزء جهيزيه دختر خانمهاست . خاطرات شيرين دوران ازدواج همراه با عطر ميخك جاودانه و ماندگار است . اين گردنبند ها داراي بوي خوش بوده . رنگ وطرح جالب دارند ، تهيه آنها ارزان تمام مي شود و در دسترس عموم قرار دارد . استفاده كننده از آنها نياز به مواد معطره مثل عطر و ادكلن و اسپري ندارند .
عنبردان
همانطور كه از اسمش پيداست ، جعبه كوچك و ظريفي است ، براي نگهداري مواد معطره و اسانس هاي خوشبو . زنان ايلي به دليل كار و فعاليت مستمر و عدم دسترسي به حمام ، براي اينكه بوي ناخوشايند عرق بدن موجب نارضاتي نشود ، لازم است موادي خوشبو و معطر همراه داشته باشند و چون استفاده از عطر و اسپري در ايل مرسوم نيست ، ماده اي طبيعي را جايگزين عطريات مصنوعي مي كنند . براي اينكار مقدار « علفه » كه گياهي خوشبوست و از كشور هندوستان وارد مي شود ، از عطاريها خريداري كرده ، در عنبردان جاي مي دهند و آنرا به گردن مي آويزند .
عنبردان جعبه اي است به ابعاد 2 تا 3 سانتي متر كه از آلياژ هاي مختلف طلا ، نقره و برنز ساخته مي شود ، در يك طرف آن حلقه اي است كه نخ از آن عبور مي كند . اين جعبه كوچك و ظريف كه روي آن را به طرز جالبي قلم زني يا تزئين كرده اند ميان گردنبندها و همراه با مهره هاي عقيق و ياقوت به گردن مي آويزند . ثروتمندان ايل اغلب از عنبردان طلا يا طلاي جواهرنشان استفاده مي كنند.
قاب قرآن
كلام خدا در هر حال مشكل گشاي مردم مسلمان است و اين اعتقاد در ميان مردم ايل به نحو ريشه دارتري ديده مي شود . زنان قشقايي از مادرانشان آموخته اند چگونه از چشم زخمها، حسادتها ، نفرين ها و بيماريها در امان باشند و در مشكلات و سختيهاي زندگي به كجا پناه ببرند. آنها تكيه گاهي جز آيات آسماني ندارند و به همين منظور هميشه برگ كوچك يا آيه اي از كلام ا... را در قاب قرآن جاي داده و به همراه دارند .
قاب قرآن مانند عنبردان جعبه مستطيل شكلي است به ابعاد 2 الي 3 سانتيمتر از طلا يا نقره كه گاهي با ميناكاري يا قلمزني و گاه برجسته نويسي و كنده كاري جلوه و جلاي خاص به آن بخشيده اند. قاب قرآن را همراه با ديگر جواهرات ، همراه با گردنبند هاي مهره اي به گردن مي آويزند . تعدادي از سنگهاي قيمتي ، قاب قرآن ، عنبردان و سينه ريزهاي مهلو و ميخك ، مجموعه جواهرات يك خانم ايلي است كه به سليقه خود آنها را رديف كرده و به عنوان تزئينات به كار مي برد .
گردنبند هاي مهره اي
فعاليت و كار دائمي زنان عشاير ، اين اجازه را نمي دهد كه از زيورآلات ظريف و گران قيمت استفاده كنند . يك زن ايلي كه كار نان پختن ، تهيه لبنيات ، بار كردن لوازم زندگي و پياده كردن آنها ، بچه داري ، فرش بافي و گاهي هيزم شكني را به عهده دارند ، درگير و دار اين تحركهاي مداوم ، هر نوع زيورآلات كه به همراه داشته باشد يا گم مي شود و يا صدمه مي بيند . به همين جهت تزئينات گردن و دست آنها بايستي مقاوم و با دوام باشد . اگر چه زنان
خوانين و ثروتمندان ايل ، جواهرات گرانقيمت دارند اما كار و فعاليتـشــان كمتـــر است و
مي توانند در بعضي از مواقع آنها را به كار برند .
زنان قشقايي از انواع مهره هاي كريستالي ، پلاستيكي ، عقيق ، ياقوت ، دلربا ، چوبهاي خراطي شده ، مرجان ، كهربا و فيروزه ، گردنبند و دستبند تهيه مي كنند .
زنان براي تهيه يك گردنبند با ميل و سليقه خود ، رنگ ، درشت و ريزي مهره ها ، نوع جنس ، بلندي و كوتاهي رشته ها را در نظر گرفته با ترتيب خاص رديف مي كنند . در وسط آنها زيباترين يا بزرگترين مهره ها را جاي مي دهند يا اينكه پلاك ، مدال يا طلسم كه صفحه اي نقره اي با نوشته هاي قرآني است ، آويزان مي كنند . اگر تعداد گردنبندها بيش از يكي باشد ، بايستي يكي از آنها كوتاه تر از ديگري باشد كه هنگام كار و فعاليت با يكديگر برخورد نكنند .
النگو و دستبند
زنان كم درآمد و ضعيف ايل كه قادر به خريد زينت آلات گران قيمت نيستند ، با مهره هاي زيبا دستبندهايي تهيه كرده به عنوان زيور استفاده مي كنند . اين نوع دستبندها در اثر فعاليت زياد با وجوديكه صدمه مي بينند اما مقاومت مي كنند. مهره هايي كه براي اين كار در نظر مي گيرند ، عبارتند از :
- صمغ گياهان كه از زمانهاي گذشته تغيير حالت داده به صورت كهربا درآمده .
- نوعي ماده پلاستيكي خشك كه همان كهرباي بدل است و ايلياتي ها زرديان مي گويند.
- شيشه هاي كريستالي و تراش دار
- پلاستيكهاي شفاف و روشن و يا مات
- چوبهاي خراطي شده گرد يا بيضي شكل
- سنگهاي قيمتي عقيق و فيروزه و ياقوت
- سنگهاي رنگين و جلا دار
- دانه هاي زيباي گياهان .
اين مهره ها كه داراي اندازه هاي مختلف و رنگها و اشكال متفاوت هستند ، توسط زنان يا دختران جوان ، مرتب و منظم شده ، به صورت يكنواخت و يا يك در ميان و به دلخواه آنها را رديف كرده ، نخ محكمي از آنها عبور مي دهند و دو سر نخ را گره زده بعنوان دستبند استفاده مي كنند . النگوهاي نقره اي با پهناي 2 تا 3 سانتيمتر با نقشهاي برجسته نيز مرسوم است . نوعي النگوي فلزي نيز به دست مي كنند تا جن زده نشوند . زيرا معتقدند جن از افرادي كه آهن همراه دارند ، دوري مي كند.
گيسوبند
كوتاه كردن موي سر در ميان ايلام مرسوم نيست ، بنابراين مو از سنين كودكي تا آخر عمر به رشد خود ادامه مي دهد . زنان و دختران داراي گيسوان بلند هستند كه گاه تا ساق پا هم مي رسد.
موهاي به هم بافته شده كه به حدود 12 الي 14 گيسو مي رسد ، در زير چارقد پنهان است و چون براي شانه و مرتب كردن موها فرصت ندارند ، سعي مي كنند گيسوان باز نشوند . گيسوبند وسيله اي است تزئيني براي بستن گيسوان و حفاظت آنها كه توسط زنان تهيه مي شوند .
گيسوبند رشته هاي ظريف ابريشمي است كه به سبك جالبي بافته شده و رشته هايي از آن منشعب مي شود كه به هر رشته گمپله ظريفي با رنگهاي مختلف مربوط مي شود . گيسوها ، از ميان گيسوبند عبور كرده بر روي كمر آويزان مي شوند .
بازوبند
مردم ايل براي جلوگيري از چشم زخم و رفع بيماريها و دفع اجنه ، به دعا نويسان پناه برده و براي رفع مشكلات خود از آنها ياري مي طلبند . اين افراد هم با نوشتن دعا ، به قول خودشان بيماران را شفا داده ، فقيران را توانگر كرده ، عاشقان را به وصال معشوق رسانده و ديوانگان را بهبود مي بخشند. با وجوديكه بعضي از آنها حتي از نوشتن نام ائمه هم جائزند و درون كاغذ نقاشيهايي كرده در شمع مي جوشانند تا كسي از كلك آنها سر در نياورد ، مردم ساده ايل هم چون از جهان بيني اطلاع زيادي ندارند و در ميان اين نوشته ها نيروي سحرآميزي مي بينند ، با عشق و علاقه و دادن هدايا ، تعدادي از اين دعاها را مي گيرند و با احترام در جاي مخصوصي به نام بازوبند نگهميدارند .
بازوبند كيسه ايست چرمي يا بافتني يا از پارچه هاي زيبا كه بوسيله نخ هاي ابريشمي يا پشمي ظريف تعدادي گمپل به آن آويخته اند و با مهره هاي زيبايي تزئين كرده اند. بازوبند را به بازوي خود مي بندند و دعاهاي خود را در آن مي گذارند و گاه طلسمي نقره اي كه معتقدند آنها را از شر جن ، چشم شور و زبان بد مصون مي دارد ، به بازوبند اضافه مي كنند.
بازوبندهاي زنان اغلب از پارچه هاي زربفت ، ترمه و يا مخمل كه اطرافش را زري دوزي كرده اند ، مي باشد و بازوبندهاي مردان از چرم ظريف و نازك تهيه مي شود . »
به طور كلي زنان ايل قشقايي نه به خاطر عدم بضاعت مالي و يا ناآشنايي با تزئينات غيرطبيعي ، بلكه به دليل داشتن اخلاق بي آلايش و فطرت ساده و ذاتي خود از هر نوع تظاهر جلوگيري كرده و معمولاً خود را ساده و بي آلايش نشان مي دهند.
« اگر چه زن با زينت آلات و جواهرات رابطه نزديك دارد و شايد هم اين علاقه معلول علتي باشد كه عده اي به نام تظاهر ، تكبر ، خودبزرگ بيني ، زيبايي و ... مي نامند، اما هر چه باشد علاقه است و تا حدي مقبول .
استفاده از جواهرات بنابر زندگي ساده و بي پيرايه و همگام با اقتصاد شباني و به اقتضاي چالاكي ، در تحرك و كوچ نشيني ، در ايل كمتر مرسوم است .
زنان ايل كه دوشادوش مرد و برابر او حتي بيشتر از او در فعاليت هاي روزمره شركت داشته و در گرداندن چرخ اقتصاد ، مهمترين نقش را ايفا مي كنند ، نمي توانند آويزه هايي در گوش و گردن و دست داشته باشند ، زيرا جز مزاحمت چيز ديگري نيست .
آنها حتي موهاي خود را از وسط سر باز كرده و دسته دسته به هم بافته ، به صورت تعدادي گيسو در زير چارقد مخفي مي سازند تا دست و پا گير نباشد .
خريد جواهرات و سنگهاي قيمتي مثل ياقوت و الماس ، براي خانواده هاي كم درآمد مشكل و غيرممكن است ، اما زماني كه در اوايل زندگي زناشويي هستند ، بسته به سن و سال و موقعيت خانوادگي ، از النگوي نقره يا طلا يا گردنبند عقيق و كهربا ، به جاي الماس ، ممكن است استفاده نمايند. »