یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

دخترک و معلمش

‫دخترکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.
 
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواندیک آدم را ببلعد زیرا باوجود اینکه پستاندار عظیم‌الجثه‌اى  

است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.دخترک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ  
بلعیده شد؟    
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که  
نهنگ  نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى...  
غیرممکن است.
  
دخترک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.معلم  
 
گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟ دخترک گفت:  
اونوقت شما ازش بپرسید.‬

چه ساده!

‫فیل‌بانان تنها با درک یک نکته و به شیوه‌ای بسیار ساده، فیل‌های عظیم‌الجثه را کنترل می‌کنند. وقتی فیل هنوز بچه فیل است، یک پایش را با طناب محکمی به تنة درختی می‌بندند. بچه فیل، هرچه تقلا می‌کند، نمی‌تواند خودش را آزاد کند. اندک اندک بچه فیل با این تصور عادت می‌کند که تنة درخت از او نیرومند‌تر است. هنگامی که بچه فیل بزرگ می‌شود و قدرت شگرفتی می‌یابد، تنها کافی است ریسمانی نازک به دور پای فیل گره زده شود و به یک نهال کوچک بسته شود. جالب اینکه فیل هیچ تلاشی برای آزاد کردن خودش نمی‌کند. همچون فیل‌ها، پاهای ما نیز اغلب اسیر باورهای شکننده‌اند، اما از آنجا که در گذشته به قدرت تنة درخت عادت کرده‌ایم، شهامت مبارزه را نداریم .

بی آنکه بدانیم که تنها یک عمل متهورانه ساده... برای دست یافتن ما به موفقیت کافی است!

شهر من

من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را رویدنده عقب وانت می گذارند!
شهری که روانشناس هایش همه از همسرانشان طلاق گرفته اند!  
شهری که هنوز پیکان 56 را ترجیح می دهند!
شهری که در جدول های روزنامه ها و مجله ها سوال این است : بی دینی 7حرفی و جواب می شنود : سکولاری!
شهری که می گویند مسلمان ساز و مسلمان دار است اما با هر نفس تهمت میزنند و غیبت می کنند و به قولی گوشت برادرمرده خود را با ولع می خورند !

 شهری که نظامی اش شهردار می شود !
مهندس برقش تاکسی دارد !
وزیر امور خارجه اش انگلیسی را با لهجه لری حرف می زند !
آدمها از دیدن پلیس می ترسند !
شهری که دل به دست آوردن سخت است و دل شکستن هنر می باشد !
شهری که در دانشگاهش فقط این را یادت می دهند که چگونه با حراست نرم صحبت کنی تا خوشش بیاید!
شهری که ملت رسانه ای دارد اما رسانه ملی ندارد

شهری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم .
شهری که عبدالمالک ریگی را از هوا پایین می کشند اما دزدان چند مجسمه را نمی توانند پیدا کنند !
شهری که مرگ حق است و حق گرفتنی!
شهری که برنده یعنی کسی که کمتر از بقیه می بازد !
شهری که کف اتوبانش دست انداز دارد !
شهری که همه فکر می کنند فقط خودشان می فهمند !
شهری که مرگ بر آمریکا می گویند ولی آرزویشان این است که آمریکا را حداقل یکبار ببینند !
شهری که همه مشکل را در کس دیگر می جویند !
شهری که هنوز نفهمیدم من در آن به دنیا آمدم یا در آن مردم !