یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

دیگر سکوت نخواهیم کرد

چرا به انها اعتماد نداریم؟

آنها هرگز با ما نبوده اند، همیشه بر علیه ما بوده اند ،دیگر ازشان خسته شده ایم.از آن خنده های همیشگی شان، از آن قیافه همیشه حق به جانبشان، از خود برتر بینیشان، از این همه تحقیرهایشان، از کوچک شمردنشان، از آن نگاه بالا به پایینشان، از تخریب شخصیتی شان.

ما و آنها با هم در این خاک زاده شدیم. آنها وارث تاریخ 2700 ساله شدند و فرهنگ اصیل ایرانی اما ما مجبور به نسیان تاریخ 7000 ساله خود شدیم و خرده فرهنگ.فرزندانشان در مدرسه به زبان مادریشان شعر خواندند و جایزه گرفتند و ما به دلیل صحبت به زبان مادریمان  تحقیر و مورد تمسخرشان . یک بچه ی فارسی زبان  تنها به این دلیل که اجازه داشت  زبان مادریش را حرف بزند با سواد بود و من با اینکه در هفت سالگی دومین زبان را آموخته بودم بی سواد و کودن. در جشن های ملی فرزندان آنها به دلیل جکهای زیبای ترکی شان تشویق می شدند و من شرمنده.!کتابهایمان پر بود از عکس نیاکان شان و من بی هیچ نژاد و تاریخی! برای گسترش زبان مادری شان  ؛کتاب، مدرسه، رادیو، تلویزیون، مجله، نشریه و  روزنامه و ردیف بودجه می دادند و من به دلیل زبان مادریم تحقیر، تهدید و تنبیه. همه جا نشانهایی از فرهنگ اصیل آنهاست و من با تمدن 7000 ساله ام از زمان اقوام سومر تا کنون در سرزمین اجدادم بی نشان و مدرک بودم. برای آنها آثار تاریخی می ساختند!. در صد سال گذشته هم که در تمامی انقلابها با برادران هم زبانم شرکت داشتم. یادشان  نیست؟! مشروطه و قشقایی و در راس آن صولت الدوله قشقایی ،نهضت جنوب و قشقایی و جنگ با انگلیسیها ، مصدق تؤرک و برادران قشقایی و ماجرای ملی شدن نفت، جنگ تحمیلی و سرداران شهید تؤرک و شهدای قشقایی و(فقط به عنوان سمبل: 90 شهید دبیرستان عشایری که بیش از 70نفرشان قشقایی بودند)، قشقایی و حفاظت از مرزهای کشور از صفویه تا همین چند سال پیش که حتی به نام بی نشانی مثل عشایر هم ثبت نشدند!آری همان عشایری که در شرایط جنگ و اوج نیاز به نیروهای از خود گذشته ،به ذخایر انقلاب  معروف بود! 


ادامه مطلب ...

دموکراسی آزادی برابری؟؟؟؟؟؟

 بدون شک از بین بردن زبان یک ملت ، از بین بردن فرهنگ و هوییت آن ملت است. 

با اینکه تقریبا در تمام کشور ها افراد حق تدرس وتکلم به زبان مادری را دارند و در کشور هایی، نظیر سوئیس (درسوئیس چهار زبان رسمی تدریس و تکلم می شود) ، حتی زبان رسمی ان کشورها نیز محسوب می شود ولی در جمهوری اسلامی با وجود اینکه در اصل 15 قانون اساسی آمده است (اصل 15: زبان و خط رسمی مشترک مردم  ایران فارسی است.اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید یا این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است.) این قانون اجرا نشده و دارد گرد وخاک می خورد .  

اگر جمعییت ترک زبانان ایران از فارس زبانان بیشتر نباشد کمتر هم نیست چرا نباید زبان ترکی در کنار زبان فارسی زبان رسمی باشد؟ 

وقتی حق تدریس و تکلم زبان ترکی مطرح می شود می گویند اینها جدایی طلب و پان ترکسیسم اند حال انکه می بینیم اعتقاد دارند باید زبان ترکی حذف شود و تاریخ ایران رو بعد از اریایی ها میدانند و قوم پارس و دیگر هیچ... آیا این تفکر ،پان فارسیسم نیست ؟! 

من معتقدم اگر جمهوری اسلامی بخواهد اتحاد خود را حفظ کند باید به این موضوع جدی تر بنگرد و تکلیفش رو روشن کند .

 گروهی درصدد حذف زبان ترکی شده اند ولی با بیداری ،هشیاری و اگاهی ملت ترک زبان عقب رانده شده اند با این حال ما نباید از خواسته هایمان عفب نشینی کنیم و باید به اینده ی روشن امیدوار باشبم . 

در ذیل تفکرات کسانی که معتقدند زبان ترکی باید حذف شودرا آورده ایم و ما قضاوت را به شما می سپاریم... 

 

ادامه مطلب ...

اوزاق یول

  مدتی پیش کتابی تحت عنوان «اوزاق یول»توسط شاعر و نوازنده ی توانای ایلمان آقای ارسلان میزایی  منتشر شد و به دست دوستداران کتاب رسید که این کتاب از جهاتی  قابل اهمیت بسیار  بود( که الان قصد تحلیل آن را نداریم) و برخی از افرا سرشناس از این اثر قدردانی نمودند و الحق که شایسته ی قدردانی بود.بعد از مدتی از این اثر؛ قسمتهایی از اشعار  این کتاب با چاشنی موسیقی قشقایی تبدیل به نوار و سی دی توسط آقای ارسلان میرزایی و با نوازندگی آقای مسعود نامداری و تنی چند از هنرمندان ایل  شد که این اثر بدون هر گونه تعصب و هرگونه جانبداری یکی از بهترین اثرهای موسیقی ایلمان در پنج شش سال و شاید ده سال گذشته بود و به عقیده شخصی خودم  بعد از مجموعه «سلام» که به دست توانای آقایان ابراهیم کهندل پور و امین آقایی منتشر شد اثری به این زیبایی و ظرافت کمتر دیده بودیم .که البته این نه بدان معنی است که موسیقی ما دیگر از این غنی تر و زیباتر نمی تواند باشد!نه. بلکه در این مورد واقعیت این است که موسیقی ما به علت و دلایل متعددی مثل شرایط پر تلاطم زندگی ایل در چند دهه ی اخیر و از دست رفتن برخی از آداب و اصول ایلی که در گذشته از خصوصیات منحصر به فرد ایل قشقایی بوده اند این موسیقی هم تحت تاثیر این عوامل ظرافت و زیبایی خود را از دست داده و نیازمند ترمیم و احیا می باشد. هر کدام از ما اگر دلمان برای فرهنگمان یا زبانمان می سوزدو یا نگران آینده ی ایلمان هستیم باید وظیفه ی خود که حداقل ان اطلاع رسانی است را انجام دهیم  .  

مطلب بسیار زیبای زیر که قسمتی ازآن؛ دردهای امروز مارا در بردارد بر گرفته از سایت شکوه ایل قشقایی است. 

تشکر از ارسلان میرزایی شاعر و نوازنده بزرگ قشقایی

به نام خدا

 جناب آقای ارسلان میرزایی

شاعر و  نوازنده محترم ایل قشقایی

 

 با سلام :

  قسمتهایی از اشعار بسیار زیبای جنابعالی را در کتاب اوزاق  یول و وبلاگ تان خوانده و یا در نوارهای خوانندگان دیگر شنیده  بودم ، اما  وقتی اثر موسیقی جنابعالی(سی دی و نوار اوزاق یول ) را به جان دل شنیدم ، آتش بر  عقل و احساسم زد ،  شعر و کلامت از ته دل بر آمده بود، لاجرم بر دل هم نشست ، برشعر و کلامت صد درود ، بر احساس پاکت هزار آفرین. 

 

من نیز مرد میانسالی  از هزاران درد آشنای ایل قشقایی ام  که  درد کلام  و احساس تو را کشیده  و چشیده ام ، سالیان درازی است  بر خویشتن  و  بر آنچه بر ایل قشقایی گذشته است، افسوسها خورده و گریه ها کرده ام  .  و این بار نیز با شعر و صدای تو غصه ها و غمهای خودم و ایلم را  مروری هزارباره کردم  و بسیار گریستم.

 

گرچه بر این باورم که:

 فقط  کسی می تواند  کلام پردرد تو را دریابد که درد کوچ ایل قشقایی را کشیده باشد ، و طعم طراوت و سادگی طبیعت را چشیده باشد، با ایل  فاصله گرمسیر و سردسیر  را  پیموده باشد، گرد راه خورده باشد و رنج خستگی برده باشد.

 پا به پای رودها رفته باشد ، دست در دست نسیم بهار گشته باشد ،  چشم در چشم چشمه های  سردسیر دوخته باشد ، درآغوش  دشتها  غلتیده باشد، سر به سر سبزه ها و گلها گذاشته باشد ، آواز پرواز را لحظه به لحظه  با  گنجشکها ، کبکها و تیهوها خوانده باشد . 

با جسم و روح  باران را  دیده باشد و....     

 لطفا ادامه متن اصلی را در  ادامه مطلب ببینید.

ادامه مطلب ...