یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

یولداشلار

این وبلاگ جهت ارتباط و هماهنگی بین دوستان ایجاد شده است.

گؤروش

سلام سایین یولداشلار ، سیزینگ باخیشلاردان چخ سویندیک و سیزدن چخ ممنوناگ،سیزینگ باخیشلاری اوخویاندان سورا ، 21 اسفند گؤنی بو ایش ایچین انتخاب اددیگ و عذر سیرم یولداشلاردانی کین آیری گؤن باخیشلاریدی ،یولداشلاری کین باشاریللار بو گؤن تا ساهات 8:30 آزادی پارکونونگ قاباغیندا السونلار ،باخیشلار ایچینده هر کیم از باخیشینی قویسون گرگ نچه نفرگ

 

(سلام دوستان عزیز، از نظرات شما درباره گردهمایی خوشحال شده و از شما ممنونیم ،پس از بررسی نظرات شما 21 اسفند جهت این کار انتخاب شد، 

این روز با نظر به اکثریت دوستان انتخاب شده و عذر خواهی می کنیم از دوستانی که تاریخی غیر از این پیشنهاد کرده بودند، دوستانی که می توانند در این تاریخ شیراز باشند حداکثر تا ساعت 8:30 صبح در ورودی پارک آزادی باشند، در ضمن جهت آمار دقیق از تعداد ، دوستان در قسمت نظرات آمادگی خود را اعلام نمایند.)

مادر چشمه سار مهربانی

                                                                    

مرد مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.
وقتی از گل فروشی خارج شد٬ دختری را دید که در کنار در نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟ 
دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کـــم است. مـرد لبخندی زد و گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گــل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. 
وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را دردستش گرفته بـود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مــرد به دختــر گفت : می خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست! 
مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلــــویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گـــــل را  گـــرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.. 
شکسپیر می گــوید: به جـای تاج گــل بزرگی که پس از مرگـــم برای تابـــوتم  می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن....

مادرم.به خدا قدر تورا میدونم.

مادرم به خدا  همین امروزنگران روزی هستم که مرا ترک خواهی کرد.


......دوستت دارم مادرررررررررررررررر.....

گؤروش

سلام بوتون سایین ائلداشلار/سیرگ بایرامدان ایلری بیر یرده ییغیشگ و یولداشلاری زیارت ادگ/بوندان ساری هر کیم باخیشلار ایچینده از باخیشینی قویسون کی نه زمان تعطیل الیر و نه زمان و هاردا بو ایشی گرگ ییتردیر. 

(با سلام خدمت دوستان هم دبیرستانی عزیز: در نظر داریم در ایام تعطیلات نوروزی دور هم جمع شده تا تجدید خاطره ای شود و بدین دلیل منتظر  پیشنهادات شما در مورد زمان و مکان وهم چنین نحوه برگزاری این جلسه  می باشیم.)